"محمدرضا شریفی‌نیا" از چگونگی دریافت دستمزدهای بالای بازیگران چهره می‌گوید.

محمدرضا شریفی نیا بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: در صورت وجود یک فیلم نامه خوب حاضر به ایفای نقش بدون دستمزد هم هستم اما در غیر این صورت تنها پول آبروی خود را می گیرم. این بازیگر با اشاره به دستمزد بالای برخی از بازیگران عنوان کرد: برخی از بازیگران با آوردن اسپانسر برای یک فیلم سعی در اخذ دستمزد بالا دارند به این صورت که این بازیگران یک اسپانسر برای آن فیلم می آورند و آن اسپانسر برای مثال 500 میلیون تومان به آن فیلم پول تزریق می کند. 
 
وی ادامه داد: بازیگر پس از اخذ درصد اسپانسر مبلغی را هم به عنوان حقوق خود از تهیه کننده می گیرد و به این ترتیب دستمزد بالای خود را رسانه ای می کند. 
 
وی افزود: البته برخی از کارگردانان و تهیه کنندگانی که موقعیت کارگردانی و یا تهیه کنندگی را ندارند به وسیله یک بازیگر سرشناس سعی در پیدا کردن موقعیت خود در سینما را دارند و به این ترتیب دستمزدهای بالایی را به بازیگران می دهند.
 
شریفی نیا بیان کرد: یک کارگردان و تهیه کننده در صورت برخورداری از یک جایگاه مناسب در سینما هیچگاه دستمزد بالایی به یک بازیگر نمی دهد زیرا بارها شاهد این موضوع بوده ام که بسیاری از بازیگران بدون هیچ بحثی برای بازی در کار یک کارگردان حرفه ای چک سفید امضا می کنند. 
 
این بازیگر ادامه داد: اما به طور کلی استفاده از بازیگران چهره برای جذب مخاطب در همه جای دنیا امری طبیعی است که البته باید این موضوعات براساس ساختار و موضوع خوب قصه باشد. 
 
وی تصریح کرد: در این سال ها بسیاری از بازیگران جدید و جوان با برخورداری از استعداد، شرایط و تحصیلات بازیگری وارد این عرصه شده اند اما وجود کانال هم از ملزومات این کار هست. 
 
شریفی نیا با اشاره به حضور خود در آثار متعدد بیان کرد: حضورم در این آثار به دلیل علاقه زیاد مردم به من است به طوری که مردم تمام آثارم را نگاه می کنند و این موضوع را در خیابان، کوچه و بازار به من می گویند.

 

نیت شریفی نیا برای بازی در 124 هزار سریال!

 
محمدرضا شریفی‌نیا به بهانه اکران فیلم «تهران 1500» در نوروز 92 و بازی در این فیلم مهمان برنامه «هفت» بود و در این برنامه به تداوم حضور خود در عرصه تلویزیون و سینما تاکید کرد.

جمعه شب آخرین برنامه «هفت» در سال 91 به بررسی فیلم‌های اکران نوروز 92 اختصاص داشت.

در اولین قسمت از این برنامه بهرام عظیمی کارگردان و محمدرضا شریفی‌نیا یکی از بازیگران فیلم «تهران 1500» به تبلیغ این فیلم و انگیزه‌های خود از ساخت آن پرداختند.

شریفی‌نیا با اشاره به اهمیت انیمیشن «تهران 1500» گفت: «این انیمیشن تحول بزرگی در سینما است. 250 نفر حدود چهار سال روی این فیلم کار کردند که چیزی از انیمیشن‌هایی که در شرکت‌ها و کمپانی‌های بزرگ دنیا ساخته می‌شود، کم ندارد.»

او ادامه داد: «انیمیشن «تهران 1500» می‌تواند سرآغاز ساخت انیمیشن سینمایی در ایران باشد. قصه این کار حدود 108 سال دیگر اتفاق می‌افتد. ماشین‌ها به صورت پرنده است. ما می‌توانیم قصه‌های بزرگ دنیا و ایران را از طریق انیمشین برای مردم جذاب کنیم. این فیلم باید در جشنواره فیلم فجر سال گذشته حوا حلوا می‌شد، اما این اتفاق نیفتاد. این قصه با خانواده‌ها ارتباط برقرار می‌کند و می‌تواند سنین مختلف را به سمت سینما بکشاند.»

کاریکاتور روز: شریفی نیا، بازیگر فراگیر!


در ادامه این برنامه بهرام عظیمی با اشاره به تجربه خود در ساخت انیمیشن عنوان کرد: «خیلی‌ها می‌گویند چرا بهرام عظیمی این فیلم را ساخته است. من تجربه ساخت انیمیشن را در ایران دارم و مهم‌ترین مساله‌ای که باعث شد به من اعتماد شود همین بود. در چنین کاری اعتماد خیلی مهم است. تهیه کننده خصوصی به من اعتماد کرد که بتوانم برای ساخت این فیلم چهار سال زمان بگذارم.»

این انیمیشن ساز در ادامه افزود: «ما این فیلم را در جشنواره اهی معتبر انیمیشن نمایش دادیم و با استقبال خوبی هم همراه شد. من به عنوان کارگردان انیمیشن که سالی چند بار در جشنواره‌های مختلف دنیا حضور دارم، این را می‌گویم که روزهای اولی که در جشنواره‌ها حضور داشتیم، خیلی توجهی به ما نمی‌کردند، اما بعد از اینکه این فیلم یا انیمیشن‌های دیگری از ایران نشان می‌دهیم برخورد‌ها عوض می‌شود و عکس العمل خیلی خوب است.

 در یکی از این جشنواره‌ها از من می‌پرسیدند هزینه ساخت «تهران 1500» چقدر بوده و وقتی من می‌گفتم سه تا چهار میلیون دلار تعجب می‌کردند. یک روز یکی از آهنگسازان معروف دنیا به من پیشنهاد کرد چون شما از ایران هستید، من می‌توانم با دو میلیون دلار برای این فیلم موسیقی بسازم. تازه کلی هم تخفیف داده بود که این رقم را پیشنهاد کرد. بعد از آن ما هزینه واقعی صرف شده برای تولید این فیلم را نمی‌گفتیم.»

عظیمی همچنین افزود: «ساخت فیلم سینمایی یک اتفاق بزرگ در صنعت انیمیشن است. اگر این اتفاق‌ها در مملکت ما بیفتد خوب است و به نظرم می‌توانیم در این عرصه رقابت داشته باشیم.»

در بخش دیگری از این گفت‌و‌گو شریفی‌نیا در مورد اکران و نحوه ساخت «تهران 1500» توضیح داد: «آقای عظیمی متواضعانه در برابر ساخت این فیلم برخورد می‌کند. من توصیه می‌کنم مردم حتما این فیلم را به عنوان اولین فیلم انیمیشن ببینند. ساخت لوکیشن‌ها، حرکات دست و نوع رفتارهای بازیگران در فیلم خیلی خوب درآمده است. این انیمیشن به خاطر اتفاقاتی که دارد برای همه جذاب است. این فیلم از باقی فیلم‌های اکران جداست. بخش دولتی باید کمک کند و سرمایه بدهد تا بتوانیم قصه‌های جذاب ایرانی را به صورت انیمیشن درآوریم.»

او در خصوص حضور خود در سینما و تلویزیون به صورت همزمان گفت: «مشکل اینجاست که پخش آثار تلویزیونی و سینمایی دست ما نیست و به همین دلیل به صورت همزمان در چند فیلم حضور داریم. خیلی‌ها می‌گویند شریفی‌نیا زیاد فیلم بازی می‌کند. من 14 سریال برای تلویزیون کار کردم به نیت 14 معصوم. حالا می‌خواهم 124 هزار سریال بازی کنم به نیت 124 هزار پیغمبر. 30 سال است در این عرصه حضور دارم و در بهترین سریال‌های تلویزیونی بازی کردم.»

شریفی‌نیا در خضوص فیلم‌های اکران نوروزی گفت: «فیلم «حوض نقاشی» یکی از بهترین فیلم‌های امسال است. کار جذابی است و مردم حتما باید آن را ببینند. «قاعده تصادف» هم فیلم خوبی است و می‌تواند مخاطب جذب کند. فیلم «تهران 1500» را هم به خاطر کمک به انیمیشن ببینید. البته ما نباید از فیلم‌هایی که خودمان در آن‌ها حضور داشتیم تعریف کنیم و باید تبلیغ فیلم‌ها دیگر را کنیم.»

طنز:

رسوایی شریفی‌نیا از ۵۴ تا ۹۱

 

خبرآنلاین: به خاطر تنوع آثار سینمایی – تلویزیونی بازیگر همه‌فن حریف، محمدرضا شریفی‌نیا که کار کارگردانی چند اثر جنجالی در سال‌های اخیر را نیز بدون درج اسم، انجام داده، مروری بر کارنامه هنری او داریم.

(پیشنهاد: اهالی سینما یک تیپ جدید را به نام «شریفی نیا» ثبت کنند چرا که کاملا آزمون خود را پس داده و به خوبی جواب می دهد.)
 
سال 1354
نام فیلم انفرادی‌ها
نقش: حاج حیدر
حاج حیدر یک مبارز مارکسیست است که عصر ها در حجره فرش فروشی جلسات تیمی برگزار می‌کند و هر ازگاهی دلش هوس ازدواج می‌کند و دختر یکی از طلبکارها را جای بدهی بر می‌دارد و ...در آخرین اقدام ریاکارانه این مارکسیستِ کثیفِ بازاری‌نما، دختر دلخواهش، یک دانشجوی فلسفه است که او را ضایع می‌کند و حیثیت برایش نمی‌گذارد. حاج حیدر با بسیاری از همدستانش، به انفرادی منتقل می‌شوند(!) و آنجا با توسل به زیارت دسته جمعی از راه دور، متنبه می شوند...
دیالوگ اثرگذار: زندان رو هم به گند کشیدین شماها...والا زشته!
 
سال 1358
نام فیلم: پاکدستان
نقش: حاج قدیر
حاج قدیر یک محتکر حرفه ای است که در برابر اقشار مختلف مردم، رفتارهای متناقضی دارد. او در برابر بچه مسجدی‌ها، «صابون کوپنی» را با صاد عربی تلفظ می کند و در برابر دختران تازه انقلابی، فتانه می‌خواند و بندری می رقصد. او یک ریاکار محتکر است که چشمش دنبال دختران فقرای محل است تا در روز موعود «ثوابی» ببرد غافل از اینکه بچه‌های کمیته در کمین او هستند و حین ارتکا به جرم، او را دستگیر و در محل بی‌حیثیت می‌کنند. او در این فیلم از ریش سفیدش هرگز خجالت نمی‌کشد.
دیالوگ اثرگذار: استغفرالله ربی و اتوب الیه!
 
سال 1362
نام فیلم: عروسی مرجان
نقش: حاج موسی
حاج موسی یک بنگاه‌دار قدیمی است. ملک را روی هوا نعل می‌کند و قباله‌اش را در جیک ثانیه منگوله می‌زند. همسرش فوت کرده و تنهایی زندگی می کند با دو دختر و یک پسر. پسر می‌خواهد به جبهه برود و او موافق نیست. می‌خواهد برایش زن بگیرد تا جبهه نرود. در این میان، دوست دوران کودکی خود، شمسی را می‌بیند که او هم همسرش را از دست داده و تنهاست. سه سوت او را عقد می‌کند و برایش خانه ای می‌گیرد. از سوی دیگر دست بر قضا دختری که خواهرش برای پسرش می‌پسندد، به دلش می‌نشیند و در طرفه‌العینی مخ او را می‌زند. او صبح ها به خانه شمسی می رود و عصرها به خانه سیمین. تا اینکه یک روز دختر دانشجوی شهرستانی که برای پیدا کردن خانه‌ای کوچک به بنگاه او آمده، دل از کف او می‌برد...حاج موسی پشت پا می‌زند به همه آنچه دارد و...داستان این فیلم هرگز تمام نشد، چون حین اولین اکران رسمی، بچه‌ها ریختند و جمعش کردند و سینما را به آتش کشیدند...گفته می شود، اصل ماجرا از زمان حضور «مرجان» در فیلم آغاز می‌شده است.
دیالوگ اثرگذار: تو زندگی منو به گند کشیدی شمسی...والا خیلی نامردی!
 
سال 1365
نام فیلم: عملیات مرموز
نقش: حاج سعید
حاج سعید بعد از بمباران خانه‌اش در خرمشهر، آواره می شود. همه خانواده‌اش را از دست می دهد و همسرش را نیز آش و لاش به بیمارستان منتقل می‌کنند. دکترها می‌گویند احتمال کوری دائمی او وجود دارد. او یک کارخانه‌دار طاغوتی بوده و حالا به خاطر ترک خرمشهر و علیل شدن همسر و از دست دادن مایملک خود خیلی ناراحت است. خود را به عنوان یک نیروی اطلاعات عملیات در بین رزمندگان جا می‌زند و به داخل خرمشهر برمی‌گردد. برای پیدا کردن کلید گاوصندوق به کارخانه می‌رود که دختر مجروحی را آنجا می‌بیند. از او خواستگاری می‌کند و قول بهترین ها را به او می‌دهد...دختر به او جواب مثبت می‌دهد و می‌گوید فقط مراقب خواهر من باش او بیرون شهر منتظر من است و تنهاست. حاج سعید که اصلا اهل نماز نیست اما کلی ریش دارد، به سراغ خواهر می‌رود و در یک نگاه دل می‌بازد. او را به عقد خود در می‌آورد و همسر و خواهر دختر جدید را رها می‌کند اما دست تقدیر طوری دهانش را مسواک می زند که یک شب با خمپاره مستقیم دو نیم می‌شود...
دیالوگ اثرگذار: دختر منو تهدید نکن، تو حیثیت منو به گند کشیدی...والا قباحت داره!
 
سال 1370
نام فیلم: برج سیروس
نقش: حاج کریم
جنگ تمام شده. حاج کریم به عنوان یک یادگار جنگ در یکی از حساس‌ترین پست‌های اقتصادی مشغول فعالیت است. در یکی از روزها، یکی از همکاران خدوم وزارتخانه را اخراج می‌کند. دو روز بعد دختر آن کارمند با گریه به اتاق حاج کریم می آید و حاج کریم در حالی که جای مهر روی پیشانی دارد و تسبیح درشت سرخ در دست، دل در گروی فرزانه می‌بندد. به او می‌گوید اگر به عقد من در آیی، پدرت را به کار باز می‌گردانم...دختر قبول می‌کند اما در دل می‌گوید، آرزوی من بر دل تو خواهد ماند. پدر پیر و سرطان دار فرزانه به کار برمی‌گردد. عقد انجام می‌شود. حاج کریم یک آپارتمان به نام فرزانه می‌زند. شب اول وقتی او خانواده‌اش را می‌پیچاند و به آپارتمان م یرود، آسانسور خراب است و او مجبور می شود، از پله‌ بالا برود و تنگی نفس و ایست قلبی و استجابت دعای دل فرزانه...
دیالوگ اثرگذار: تو این وزارتخونه رو به گند کشیدی...والا این ظلمه به کشور!
 
سال 1376
نام فیلم: آقای رییس
نقش: دکتر مجید
حاج مجید یکی از بچه‌های مبارز در دوران انقلاب و جنگ رفته است. او حالا با زدوبند سیاسی و اقتصادی یکی بزرگترین سرمایه‌داران ایران است که فعالیت‌های سیاسی‌اش برای انتخابات آغاز شده و یک روزنامه دارد. او اصلا هیچ چیز را قبول ندارد اما ظاهرساز حرفه‌ای است. حدیث می‌خواند، از پیراهن یقه دیپلمات استفاده می‌کند. نماز جمعه می‌رود. سلام علیکم را با عین غلیظ ادا می کند. اما به همه دختران ستاد انتخاباتی‌اش وعده ازدواج داده. او دکتر نیست اما به همه گفته به من بگویید دکتر! انتخابات برگزار می‌شود، دخترها برای او رای جمع می‌کنند و او هم یک به یک آنها را به عقد خود در می‌آورد. همسرش متوجه می‌شود و شب قبل از انتخابات او را رسوا می‌کند...او با برخورد قاطع، به زندان می رود.
دیالوگ تاثیرگذار: شماها کلا همه چی رو به گند کشیدین...والا قباحت داره!
 
سال 1381
نام فیلم: دوران کهن(پروژه فاخر)
نقش: حاج سفیر
سفیر بن ارجع که به مکه مشرف شده و اهالی شهر مدائن او را حاج سفیر صدا می زنند، در بازار حجره ای دارد. او خانه و کاشانه دارد اما قانع نیست و دائم در فکر فتنه است. اهل ربا و رشوه است و فقرای شهر از دست او عاصی شده اند. روزی در مسجد و در پاسخ به دعوت فرستاده یکی از پیامبران خدا، برخاسته و گردوخاک می کند. در این حین دختر یکی از اصحاب مورد وثوق فرستاده آن پیامبر (دوره تاریخی این اثر زیاد معلوم نیست اما چون پروژه فاخر بوده، این ها زیاد اهمیت نداشته، انظر ما قال؛ پیام رو بچسب!) نیز در حمایت از او برخاسته و فرستاده را ضایع می کند. حاج سفیر با چشم و ابرو به او اشاره می کند که بیا حجره! این بادیه نشین در نقشه ای شوم بازاریان را علیه سفیر تحریک و دختر را به خود نزدیک می کند. به او وعده ازدواج می دهد و صدشتر مهریه. دختر با یک شرط می پذیرد و آن کشتن همسر حاج سفیر است. حاج سفیر که عشق ناپاک و خیلی زمینی، کورش کرده، همسرش را مسموم می کند و...دختر نیز بعد از گرفتن مهریه، حاج سفیر را مسموم می کند و چند روز بعد خودش هم مسموم می شود و...
دیالوگ اثرگذار: شما با این ساده انگاری، قبیله را به گند کشیده اید، آیا شرم نمی کنید؟
 
سال 1388
نام فیلم: اسرافی‌ها 2
نقش: حاج حبیب
سال ها قبل یک آدم ریاکار در محله‌ای مسئول گزینش افراد بوده برای جبهه. دست بر قضا خودش هم راهی جبهه می‌شود اما در آنجا عاشق خواهر یکی از رزمندگان می‌شود و با نامه‌نگاری قصد دلبری و عقد دختر را می‌کند که نمی‌شود! در ادامه وقتی برادر آن دختر شهید می‌شود، برای سرپرستی خانواده و ثواب اضافه، خود را مردی تنها و بدون همسر معرفی می‌کند و بعد هم دختر را با جمله: برادرت گفت به حاج حبیب اطمینان کن، به محضر می‌برد اما ناگهان همسر اول می‌رسد و او با شنیدن صدای اذان متحول می‌شود و ...حالا او همسرش را از دست داده اما دل در گروی منشی اداره دارد. علاوه بر این، دختر راننده اش را هم نیز زیر سر دارد. او کلا اهل اسراف است...
دیالوگ اثرگذار: شماها جبهه رو به گند کشیدین...والا شرم داره!
 
سال 1390
نام فیلم: اسرافی‌ها 3
نقش: حاج رسول
دکتر فرید را در پایین شهر حاج رسول صدا می‌زنند. او خود را برای انتخابات آماده کرده و بدجوری درگیر مسائل انتخاباتی است. سه تا زن دارد که هر کدام در یک استان کشور هستند. او اصلا هم به آرمان‌های نظام اعتقادی ندارد و یک مفسد اقتصادی است که معلوم نیست چطور رد صلاحیت نشده اما زیرجولکی، دختران زیبا را به بهانه تحصیل در خارج، برای خود تور می‌کند. شب انتخابات او می‌خواهد از سوابق مبارزاتی برای خود، رای جمع کند که ناگهان جمعی از دختران اغفال شده به جلوی صداوسیما می‌روند و در بیست‌وسی افشاگری می‌کنند...
دیالوگ تاثیرگذار: شماها انتخابات رو به گند کشیدین! والا خجالت داره...
 
سال 1391
نام فیلم: دوشواری
نقش: حاج شریف
حاج شریف یک شیاد ظاهرساز است. مثل قبل از انقلاب هم صبح‌ها یک جاست و عصرها یک جای دیگر در حجره فرش فروشی. یک ملک اجاره‌ای دارد و دختری که در آن ملک مادری علیل و برادری زحمت‌کش(پسران کار) دارد. او دلش در گروی افسانه است. افشانه خیلی بدنام است. پدر ندارد و در کوچه و خیابان ولو است. حاج شریف حکم تخلیه ملک را گرفته و شرط بی خیال شدنش و اجرا نگذاشتن سفته های پدر افسانه را عقد موقت می داند. افسانه او را می‌پیچاند و ...در این فیلم حاج شریف بر اثر باران و صدای زنده یاد موذن زاده اردبیلی بدجوری خاکشیر می شود و مثل همیشه به مراد دلش نمی رسد.
دیالوگ اثرگذار: تو این محله رو به گند کشیدی دختر فاسق...والا قباحت داره!
 
اسنادی موجود است که شریفی‌نیا قرارداد اجرای این نقش‌ها را نیز امضا کرده و قول داده در یکی از این پروژه ها، بالاخره به مراد دلش برسد:
حاج کاظم برای فیلم «آژانس کاغذی»
حاج اکبر برای فیلم «یه رون بده، یه راسته!»
حاج ابی برای فیلم «شیرین شیرینا»
حاج سیروس برای فیلم «سگ دست قلابی»
 

حسام نواب صفوی:

خبر ازدواج «شریفی نیا» کذب محض است

 

 شب گذشته در برنامه "سین مثل سریال" حسام نواب صفوی بازیگر سینما و تلویزیون گفت: یک موسسه حقوقی را با نام "نواب صفوی" به همراه چند تن از وکلا برای دفاع از حقوق بازیگران بی پناه و در کل افراد دارای تشخص  و به نام مثل خوانندگان و فوتبالیست ها تاسیس کردم.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، وی ادامه داد: تاسیس این موسسه برای ریشه کن ساختن نشر اکاذیب و برخورد با این مسئله طبق موازین قانونی است و برای خود من نیز تاکنون با پیش آمدن چندین مسئله نمونه این موارد به دادگاه مطبوعات رفته ام.

این بازیگر عنوان کرد: در تلویزیون اساس کار را بازی در آثار تاریخی گذشته ام در کارهای دیگر استفاده از تخیل امکان پذیر است اما کارهای تاریخی بدلیل متفاوت بودن و داشتن تصویر ذهنی از افراد نباید حتی یک ذره جا به جا شود در "معمای شاه" نقش شهید نواب صفوی را به عنوان یک شخصیت مهم و سخت برعهده گرفته ام زیرا شهید نواب صفوی زوایای پنهانی را در تاریخ دارد.

نواب صفوی اظهار داشت: این نقش و شخصیت های تاریخی دیگر از اساس به من شباهتی ندارند اما در این اثر حدود 4 ساعت گریم انجام می شود و علت پذیرفتن فقط کار تاریخی در تلویزیون سرعت گرفتن برخی از کارهاست.

وی اظهار داشت: شاید پول به طور کلی فردی را به جلوی دوربین ببرد اما به طور حتم بعد از 2 یا 3 دیگر فرد توان ماندن در این عرصه رانخواهد داشت.

این بازیگر بیان کرد: انتقاد در چارچوب نقد باید صورت بگیرد زیرا در غیر این حالت از لحاظ معنوی به فرد ضرر و زیان وارد می‌کند در نقد در واقع باید اثر و بازی مورد انتقاد قرار گیرد به هیچ وجه نقد نشر اکاذیب توهین و افترا به یک فرد نیست.

نواب صفوی در پایان با اشاره به چند نکته گفت: برای ایجاد همذات پنداری در مخاطب فرد باید تحصیلات آکادمیک این رشته را گذرانده باشد در "اخراجی ها 2" رسول از لحاظ لوتی منش بودن و مردانگی شبیه خودم بود هنر یعنی خلاقیت و همین این عرصه را زیبا می کند لازم به ذکر است که خبر ازدواج محمدرضا شریفی نیا کذب محض است و این مسئله را براساس تنظیم شکوائیه ای در حال پیگیری هستیم.


27 مهر 1391

ابراز تاسف پرویز پرستویی برای شریفی نیا

 
پرویز پرستویی، چندان اهل حرف زدن نیست. چندان اهل مصاحبه هم نیست اما وقتی پی گپ و گفت وسط بیاید، حرف های شنیدنی زیادی برای گفتن دارد. 
 
او در یکی از گفت و گوهای تصویری اخیرش درباره فیلم هایی که بازی کرده، حرف های جالبی زده است. او سری به کارنامه 45 تایی فیلم هایش زده و البته در این میان، سه فیلم را بیش از بقیه مورد لطف قرار داده است.
 
 حرف های جالب پرویز پرستویی را در مورد این فیلم ها، تهدییدهایی که شده، خاطراتش با مردم و ... بخوانید.
 
- من فیلم های زیادی بازی کرده ام اما در میان کارنامه ام که شامل 45 فیلم می شود، نسبت به سه فیلم ادعا دارم. منظورم ادعای بازیگری نیست چون نه قرار است در مورد بازیگری ادعا کنم و نه اصلا در این زمینه ادعایی دارم اما در مورد «مارمولک»، «آژانس شیشه ای» و «لیلی با من است» ادعا دارم. بارها گفته ام که بودند و هستند بازیگرانی که این نقش ها را بهتر از من بازی کنند اما این فیلم ها فقط بازی کردن نمی خواست، اعتقاد می خواست.
 
 
 
- فیلم «آژانس شیشه ای» فیلمی بود که ما باید مراقب تقدس لباس بچه های دفاع مقدس در آن می بودیم. قرار نبود کاری کنیم که سطح فیلم در حد گرفتن وام و پارتی بازی برای اهالی جنگ پایین بیاید. از طرف دیگر من با اعتقاد کامل لباس صادق مشکینی (نقش اصلی فیلم لیلی با من است) را پوشیدم. 
 
درباره «مارمولک» من به خیلی از روحانیون گفتم که ظاهر این لباس که قیمتی ندارد، این لباس در ظاهر یک عبا و یک عمامه است که اگر چوب حراج بزنید، حتی اگر حوله یمن هم باشد، قیمتی ندارد. مهم عقبه این لباس است. مهم این است که حرکت این عقبه حفظ شود. در «مارمولک» رضا مارمولک با ظاهر این لباس کار داشت نه با عقبه اش. به قول بزرگی (که اگر حرف ایشان نبود، من الان زنده نبودم) در این فیلم، روحانی که دزد نیست، دزد، روحانی است. باید این دو را از هم جدا کرد.
 
- سر فیلمبرداری «لیلی با من است» که بودیم، خیلی تهدید می شدیم. به ما می گفتند اگر این فیلم را کار کنیم، تیکه بزرگمان، گوشمان است. می گفتند بیجا کرده اید می خواهید با بچه های جنگ شوخی کنید. ما را سر این فیلم به روش های مختلف، تهدید می کردند. 
 
همین جماعت که ما را تهدید می کردند، از جلوی صحنه، ماشین های ما را بردند. نیروی انتظامی هم هیچ کمکی به ما نمی کرد. ما یک پیکان و یک پژو را رنگ کرده بودیم که فکر کنند نیروی انتظامی است ولی من با اعتقادم بازی کردم. من به حرفی که می خواستیم بزنیم معتقد بودم که بازی کردم.
 
- «لیلی با من است» اولین فیلمی بود که به جبهه با لبخند نگاه می کرد. من چند وقت پیش جایی خواندم که آقای شریفی نیا گفته اند «اخراجی ها» نقطه عطف سینمای دفاع مقدس بوده است. من واقعا متاسفم. من واقعا برای چنین نگاهی متاسفم. «اخراجی ها 1» به من پیشنهاد شد و من بازی نکردم. 
 
نمی دانم چه شد که نرفتم اما نرفتم و خوب که نرفتم. این حرف آقای شریفی نیا؟، واقعا بی انصافی است و البته به نظر من بی احترامی به مرحوم رسول ملاقلی پور و سینمایش است. نمی دانم چرا چنین بی انصاف حرف می زنند.
 
- من معمولا زیاد پیاده روی می کنم. کوه هم زیاد می روم. یک بار به بام تهران رفته بودم و داشتم پیاده تا بالا می رفتم. چندتا دختر و پسر، سمت من آمدند. یکی از پسرها دوید سمتم و گفت، آقای شکیبایی من عاشق شما هستم. وای من دیوانه بازی شما هستم و ... من صبر کردم اظهار لطفش تمام شود و گفتم عزیزم من شکیبایی نیستم. گفت وای راست می گویید. خدا بیامرزد آقای پرستویی را!
 
می شود لطفا با خانم من صحبت کنید؟
 
- یک بار صبح زود در فرودگاه بودم. می خواستم به شهری سفر کنم. آقایی سمت من آمد و با سرعت گفت سلام استاد. گفتم سلام. موبایلش را سمت من گرفت و گفت می شود لطفا با خانم من صحبت کنید؟ 
 
دیدم اگر بگویم نه، طرف جلوی بقیه ضایع می شود. گفتم بله. گوشی را گرفتم و گفتم سلام خانم، حال شما خوب است؟ خانم از آن طرف خط گفت، شما؟! گوشی را به مرد پس دادم و گفتم مرد مومن لااقل من را به خانمت معرفی کن و این موقع صبح بیدارش نکن!
 
منبع: تماشا
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا